محل تبلیغات شما
نمایشنامه: افسانه نویسنده - سید صادق فاضلی صحنه: یك اتاق نمور و نیمه تاریك در جنوب کابل . . .  ملافه سفید کهنه ا ی در گوشه ی صحنه ، چنان برآمده است که تداعي کننده ی وجود فردی بیمار در زير آن است . افسانه ی اين قصه ، کمي آنسوتر ، تسبیح مي چرخاند و اورادی زير لب مي خواند ، مقابلش صندوق بزرگ چوبي و در کنارش ضبط صوت کهنه ای که ما هم صدای حزين استاد مهوش را از آن مي شنويم که با وردخواني افسانه ، آمیخته شده است و مي خواند : يا مولا دلم تنگ آمده ، شیشه دلم ای

نمایشنامه شب عروسی بود که . . .

نمایش شب عروسی بود نویسنده و کارگردان عبدالمحمد نعناکار

همه چیز درباره ی شهر دزفول و آداب و رسوم و ادبیات بومی آن

، ,افسانه ,مي ,ی ,نمایشنامه ,زير ,صادق فاضلی ,نمایشنامه افسانه ,سید صادق ,مي خواند ,نویسنده سید ,نمایشنامه افسانه نویسنده

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

♪♫ پریسکا ♫♪